یک «نخستین بار» دیگر اتفاق افتاده است و رسانهها هم خیلی زود خبر را پوشش میدهند. یک عده هم همان روز مصاحبه میکنند و اسمشان میافتد بر سر زبان خبرگزاریها. اما چیزی که از قلم میافتد نام صاحب خبر است. ماجرا از این قرار است که نهم اسفند ماه امسال اولین پیوند دست از یک بیمار مرگ مغزی به یک فرد دیگر در بیمارستان 15 خرداد انجام میشود اما نام جراح این پیوند در شلوغی خبرگزاریها گم میشود.
هر چند برای دکتر فرهاد فیروزی، فوقتخصص جراحی پلاستیک که جراحی و مسئولیت تیم جراحی این پیوند را به عهده داشت، دشوار است که خودش را به عنوان جراح این عمل مطرح کند اما با خواست ما موافقت کرد و پای مصاحبه نشست تا از چند و چون این پیوند برایمان بگوید. درست بعد از یک عمل پیوند انگشت و در حالی که هنوز لباس عمل جراحی به تن داشت.
گفته بودید عمل به دست شما انجام شده ولی به نام دیگران؟
بله. البته نه به این صورت.
به چه صورتی؟
برنامه تبلیغاتی را دوستان دیگری انجام دادند. من مشغول عمل پیوند بودم که اتاق عمل شلوغ شد و پر شد از خبرنگارها.
خبرنگارها را توی اتاق عمل راه دادند؟
بله. البته این برای بیمار مشکل ایجاد میکند. اتاق عمل باید در شرایط استریل باشد چون سیستم ایمنی بیمار در حال عمل مختل است. اتاق عمل بیمارستان هم کوچک بود.
همه جا شدند؟
اتاق حدودا 20 متر مربع و تقریبا 50-60 نفر جمع شده بودند.
شما سر عمل مصاحبه کردید؟
خیر. دستیار عمل جراحی و رئیس بخش پیوند بیمارستان که نقش هماهنگی اتاق عمل را به عهده داشت با خبرنگارها مصاحبه کردند. دکتر ولایتی هم البته به اتاق عمل سر زدند و عکس دونفره مان را همشهری کار کرد همان روز.
دلگیر شدید؟
خوب بله. از اخلاق تعریف شده در حرفه پزشکی انتظار دیگری داشتم. از همکاران قدری دلگیر شدم که اسمی از من نبردند. البته از دکتر یاوری به خاطر دستیاری در عمل و دکتر کلانتر به خاطر مسئولیت هماهنگی عمل تشکر میکنم.
یعنی هیچ اسمی؟
البته دکتر کلانتر، رئیس بخش پیوند بیمارستان 15 خرداد، برای اینکه از دلم درآورند برنامهای را با شبکه خبر ترتیب دادند. ولی در سایتها و روزنامهها به نام دیگران بود.
ولی پیوند به دست شما انجام شد.
بله. همین الان قبل از این که شما بیایید من سر عمل پیوند انگشت بودم. یک انگشت آسیب دیده را پیوند زدم.
دست سختتر بود؟
ابدا. عروق و اعصابی که در عمل پیوند انگشت با آنها سر و کار داریم میلیمتری است درحالیکه عروق دست اندازه لوله خودکاری است که دست شماست.
پس انگشت به مراتب سختتر است.
همین طور است. البته من حدودا ده سال است که عمل پیوند انجام میدهم. در واقع روی کار میکروسکوپی جراحی پلاستیک کار کردم.
پس عمل پیوند دستی که رسانهای شد برای شما کار سختی نبوده.
خیر. من تاکنون 350 عمل پیوند انجام داده ام و اگر اتاق عمل آن روز شلوغ نمیشد، سه چهار ساعته کار تمام میشد. در حالی که ناچار شدم پیوند اعصاب را به بعد موکول کنم.
بعد؟
دو روز بعد از عمل. بعد از برنامهای که با شبکه خبر داشتیم و پس از این که در مراسم ختم اهداکننده شرکت کردم و خودم را به پدرش معرفی کردم و گفتم دست پسرش را من به دست بیمار دیگری پیوند زدهام.
حتما برایشان خیلی سخت بوده. چطور راضی به اهدا شدند؟
در واقع این یکی از سه مشکل ما بود. چون سالهاست که قادریم این کار را انجام دهیم. زیاد دنبال اهداکننده عضو گشتم.
چطور پیدایشان کردید؟
سخت بود. مسئول بخش پیوند بیمارستان مسیح دانشوری خانم دکتر نجفیزاده است که همسرشان از دوستان نزدیک من هستند. من خودم چند بار مراجعه کردم. گفتند اهداکنندهها واکنش بد نشان میدهند به قطع دست و برداشتن صورت و این طور چیزها. ممکن است از اهدای اعضای دیگر هم پشیمان بشوند. تا رسید به سه چهار ماه پیش.
چه اتفاقی افتاد؟
انگلستان اولین عمل پیوند دستی را که انجام داده بود رسانهای کرد. ما هم تکانی به خودمان دادیم. تکنیکش را داشتیم و دو مشکل دیگر هم حل بود.
اما دو مشکل دیگر؟
یکی این که عمل باید در یک بیمارستان دولتی و زیر نظر دانشگاه صورت میگرفت. کسر شان دانشگاه است که کسی از بیمارستان خصوصی و خارج از سیستم دانشگاه این کار را انجام دهد. دیگری هم اجازه شرعی.
اجازه شرعی؟ عمل پیوند عضو که در کشور رایج است.
پیوند اعضای ظاهری مثل صورت و دست، نه. اجازه اش را خودم از رهبری گرفتم. حدودا هفت سال پیش. متن نامه شان را هم دارم با دست خط خودشان. اگر بخواهید میآورم ببینید.
چه نوشته بودند؟
این که اگر برای نجات جان مسلمان باشد بلامانع است.
پیوند دست نجات جان محسوب میشود؟
بهصورت کلی نوشته بودند.
ما میتوانیم کپیاش را داشته باشیم؟
خیر.
مشکل بیمارستان دولتی را چطور حل کردید؟
خوب اولین قدم این بود که به یک مرکز دانشگاهی بروم و بهترین جا همان جایی بود که خودم از آنجا فارغالتحصیل شده بودم. من سال 80 از بیمارستان 15خرداد فارغالتحصیل شدم. وقتی رفتم پیش دکتر کلانتر، رئیس بیمارستان و رئیس انجمن جراحی پلاستیک، خیلی استقبال کردند. هر چند من ترجیح میدادم عمل را در بیمارستان خصوصی انجام دهم.
چرا؟
چون امکانات و تجهیزاتی که ما الان در این بیمارستان داریم زمین تا آسمان با بیمارستان 15 خرداد فرق دارد. برای این عمل هم از همین جا تجهیزات ارتوپدی را با خودم بردم 15 خرداد. تا نخ بخیه را هم از این جا بردم.
نگفتید چطور خانواده اهداکننده راضی شدند.
بعد از این که خبر پیوند در انگلستان منتشر شد من دیدم ما همه شرایطش را داریم. فقط اهداکننده نداریم. از صندوقدار همین بیمارستان کمک گرفتم.
صندوقدار؟
بله. صندوقدار اینجا لیسانس روان شناسی دارد و آدم خوش سر و زبان و موجهی هم هست. گفتم ساعتهایی که کار ندارد بنشیند با خانواده اهداکنندهها حرف بزند ببیند کسی راضی میشود یا نه و حقوق این کارش را هم تقبل کردم.
و پیدا کرد.
اتفاقا آن روز سر عمل هم بودم. خبر را که شنیدم سریع گروه خونی اهداکننده را با سه نفر دریافتکننده که از قبل در نظر داشتیم تطبیق دادم. یک نفر هم بود که دستش را چند سال پیش خودم قطع کردهبودم. با چرخگوشت آسیب دیده بود.
او هم آمد؟
گروه خونیاش یکی بود. خبرش کردم. بارها با من تماس گرفته بود و خیلی به پیوند اصرار داشت.
همهشان آمدند؟
بله. همان شب. من هم فرستادمشان آزمایش. هر چهار نفر شرایطشان تطبیق داشت.
چطور انتخاب کردید؟
شرایط عمل را برایشان توضیح دادیم.از ریسک بالایی که دارد و عوارض داروها. فیلمش هم هست. پذیرفتند.
سخت شد پس.
ساعت چهارونیم قرار عمل بود. باقی اعضای بیمار را میخواستند همان ساعت بردارند. دو نفر دستیارم را فرستادم دست را بیاورند و کمی قبل از عمل به آن چهار نفر سر زدم. دیدم سهتایشان روحیهاش را ندارند.
ترسیده بودند؟
ترس هم دارد در آن شرایط قرار گرفتن. حس و حال مخصوص به خود را دارد. فقط یک نفر بلند شد و گفت دکتر من آمادهام.
همانی که خودتان دستش را قطع کرده بودید؟
بله. آقای مقدم. خیلی پیگیری کرد و بالاخره پیگیریهایش جواب داد.
شما هم خیلی پیگیری کرده بودید.
من از وقتی در سال 84 فرانسه اولین پیوند صورت را انجام داد به فکرش افتادم. گفتم ما که میتوانیم چرا که نه؟ بعد هم با مجوز پزشکی قانونی روی صورت اجساد حدودا 6 ماه کار کردم. آنقدر که دستم در انجام این عمل مهارت کافی پیدا کرد.
یعنی صورت هم میتوانید پیوند بزنید؟
البته. اما با این شرایط اخلاقی و شبیه این عمل باشد به مشکل برخورد میکنیم. نامهای برای مقام معظم رهبری در این رابطه نوشته ام.
پیوند صورت اتفاق بزرگی است.
به لحاظ تکنیکی چیز پیچیدهای نیست. اما کسی که این عمل را انجام میدهد باید مهارت کافی داشته باشد و تقریبا احتمال خطایش صفر باشد. این هم چیزی نیست که کسی چند ماهه تمرین کند و به سادگی یاد بگیرد.
شما زیاد تمرین کردید؟
من عمل پیوند زیاد انجام داده ام. در کشور ما حادثه زیاد رخ میدهد و عمل هم زیاد انجام میشود. خیلیها از بیمارستان دولتی میآیند این جا برای عمل. اگر آن جا بهتر عمل میشد که نمیآمدند این جا این همه هزینه کنند.
اگر این عمل این قدر عادی است، پس چرا رسانهای شد آن هم با این ابعاد؟
ببینید الان خود شما چقدر به عمل پیوند صورت واکنش نشان دادید.
پیوند صورت اتفاق مهمی است. خیلی از کسانی که به هر دلیلی صورتشان را از دست دادهاند با این عمل صاحب صورت میشوند و...
و این خیلی مهم است. خب همین اثر تبلیغاتی اش میدانید در روحیه جامعه چقدر تاثیر مثبت میگذارد؟ همین عملی که در فرانسه انجام شد سال 84، آن موقع فرانسه درگیر اعتراضات مردمی بود و اعلام این خبر به آرام شدن اوضاع کمک کرد.
جامعه به خبر خوش هم نیاز دارد.
البته. ما گفتیم حالا که بحث مذاکرات 1+5 است، شاید این خبر بتواند مردم را خوشحال کند. اما متاسفانه رسانهها خوب عمل نکردند.
این که اسم شما از قلم افتاد؟
اینکه بهرهبرداری از این اتفاق را چه کسی انجام میدهد برای من مهم نیست. مهم بد دیده شدن این ماجراست و این که نتوانست تاثیری را که باید بگذارد.
در یکی از سایتها خوانده بودم که این عمل، عادی بوده و سختتر از اینها تا امروز انجام شده. خود شما هم گفتید به نسبت پیوند عضو آسیبدیده به خود شخص سادهتر بوده و شما در این عمل تبحر دارید.
درست گفته. اما نباید این ماجرا را برد زیر سوال. بحث همان پیوند صورت است و تاثیر مثبت در روحیه جمعی. همان قدر که مردم برای شادی به پیروزی در فوتبال نیاز دارند به خبرهای خوب علمی هم نیاز دارند. خواستیم بگوییم میتوانیم.
کی معلوم میشود که عمل موفق بوده؟
عمل پیوند تا آخر عمر احتمال پسزدن دارد. بیمار باید تا آخر عمر دارو مصرف کند. داروهایی که سیستم ایمنی فرد را ضعیف میکند.
بیمار با دو دست متفاوت چطور سر میکند؟ دستی که دست خودش نیست و با دست دیگرش هم تفاوت ظاهری دارد؟
خوشبختانه مریضی که انتخاب کردیم از نظر جسمی و روحی قوی است. اما وقتی که این آدم نگاه میکند و دست فرد دیگری را میبیند حال عجیبی باید باشد.
راحت نیست.
هر بار که بالای سر این بیمار میروم، میگویم این دست را اهداکننده قبل از این که بمیرد به تو داده و الان مال توست. او هم میگوید مال من است و تکانش میدهد.
میتواند تکانش دهد؟
بله. تکان دادن مربوط به عضلات بالاست و ربطی به پیوند ندارد. در پیوند مهم جریان خون است که برقرار شد.
پس تا آخر عمر باید منتظر پسزدن باشد؟
البته نمونههای موفق در دنیا هستند. الان 60 مورد در دنیا این عمل انجام شده که حدود 50 درصدشان بالای 6 سال جواب دادهاند.
چطور این عمل آنقدر حساس است؟
در قلب و کلیه و کبد ما با یک بافت مواجهیم ولی دست چند بافتی است و هر بافت آنتی ژنهای مخصوص خودش را دارد. این جا ما با پوست و استخوان عصب و عروق و... سر و کار داریم.
و هر بافت ممکن است سر ناسازگاری بگذارد.
البته به تجانس بافتی دو نفر بستگی دارد. باید سیستم ایمنی گیرنده را ضعیف کنیم تا احتمال پسزدن کاهش پیدا کند.
بیمار مستعد بیماریهای عفونی میشود.
و سرطان حتی. ضعف سیستم ایمنی مشکلات زیادی به همراه دارد. همین بیمار چند روز پیش دچار آفت دهان شده بود.
آفت؟
بله. برای شما شاید خیلی ساده باشد ولی برای این بیمار حتی میتواند باعث مرگش شود.
آدم یک دست نداشته باشد بهتر نیست؟
بستگی به آدمش دارد. این که بیمار چه انتخابی بکند.
خوب صورت ارزشش را دارد. چون فرد بدون صورت به خودکشی هم فکر میکند.
ببینید انسان به حضور در اجتماع نیاز دارد و صورت برای این حضور ضروری است. دست هم برای کار لازم است. انسان بدون اجتماع...
و این خیلی سخت است.
مثل مرگ میماند.
این گزارش مربوط به سال 91 میباشد و صرفا جنبه بازنشر دارد